Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-01@13:20:24 GMT

پسر صاحبخانه قاتل زن جوان است؟

تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۷۱۸۴۲

پسر صاحبخانه قاتل زن جوان است؟

ایران نوشت: ساعت یک بعد از ظهر شنبه ۴ آذر، مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از کشف جسد زن همسایه در خانه‌اش خبر داد.

او گفت: به خانه دوستم فریدون رفته بودم، قرار بود با هم به بهشت زهرا برویم. من برای اینکه خودرو را روشن و گرم کنم زودتر از فریدون پایین آمدم، اما به طبقه اول که رسیدم، متوجه شدم در آپارتمان همسایه باز است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

می‌دانستم پدر دوستم طبقه اول خانه‌اش را به زن جوان تنهایی به نام مهوش اجاره داده بود، چند لحظه مکث کردم، وقتی دیدم صدایی نمی‌آید در زدم، اما باز هم صدایی نیامد، زن مستأجر را صدا کردم، اما کسی جواب نداد.

با خودم گفتم شاید دزد به خانه‌اش آمده باشد وارد که شدم داخل اتاق خواب مهوش را پیدا کردم که سر و صورتش زخمی بود و وقتی دقت کردم متوجه شدم مرده است.

جنایت شبانه

به‌دنبال این تماس، گزارش کشف جسد به بازپرس موسی رضازاده اعلام شد و تیم جنایی راهی محل حادثه در خیابان خوش شدند. با حضور تیم جنایی در محل آن‌ها با جسد زن ۴۰ ساله در حالی مواجه شدند که آثار جراحت روی سر و صورت و بدنش دیده می‌شد. معاینات پزشکی قانونی حکایت از آن داشت که از زمان مرگ حدود ۱۵ ساعت می‌گذرد و بدین ترتیب جنایت در شب قبل از کشف جسد رخ داده بود. با توجه به آثارکبودی و شکستگی روی بدن، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد تا علت اصلی مرگ مشخص شود.

بررسی‌ها نشان می‌داد مهوش به تنهایی زندگی می‌کند و دو سال قبل به خاطر اختلافاتی که با همسرش داشته از او جدا شده است. تنها فرزندشان نیز نزد همسرش زندگی می‌کند و اختلاف آن‌ها بر سر نگهداری فرزند، بعد از طلاق نیز ادامه داشت و زن جوان درخواست نگهداری فرزندش را داشت.

در تحقیقات میدانی تیم جنایی دریافت مهوش از مدتی قبل با فریدون، پسر صاحبخانه که ساکن طبقه سوم ساختمان است اختلاف دارد.

این اختلافات از زمانی شروع شد که فریدون به خاطر میهمانی‌ها و دورهمی‌های شبانه‌ای که مهوش برپا می‌کرد، چندبار به او تذکر داده و وقتی با بی‌توجهی او روبه‌رو شده بود با پلیس تماس گرفته و پای مأموران را به آنجا کشانده بود. همین موضوع باعث اختلاف و درگیری بین زن جوان و پسر صاحبخانه شده بود.

با مشخص شدن این موضوع، نام پسر جوان به عنوان نخستین مظنون در لیست تیم جنایی قرار گرفت. بدین ترتیب کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به سراغ فریدون رفته و در بازبینی گوشی تلفن همراه او فیلمی به‌دست آمد که نشان می‌داد مهوش در حال ناسزاگویی به اوست.

از سوی دیگر مشخص شد پسر جوان در اینترنت گوشی تلفن خود به دنبال راهی برای از بین بردن آثار کبودی روی بدن بوده است. با کنار هم قرار دادن این موارد به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران، فریدون بازداشت شد.

مستندسازی برای شکایت

پسر جوان در تحقیقات اولیه منکر قتل شد و گفت: از دورهمی‌های پر سر و صدای مهوش خسته شده بودیم و هر چقدر هم به او تذکر دادم، اهمیتی نداد. به همین دلیل با پلیس تماس گرفتم، اما این موضوع باعث شد که مهوش از من کینه به دل بگیرد و مدام به من فحاشی و توهین می‌کرد. من هم یک‌بار از او و حرف هایش فیلمبرداری کردم تا بتوانم شکایت کنم و فیلمی را که داخل گوشی است خودم گرفته ام. اما جست و جو در رابطه با از بین رفتن آثار کبودی در اینترنت را من انجام نداده ام، شاید یکی از دوستان و آشنایان این کار را کرده است.

او ادامه داد: روزی که جسد مهوش پیدا شد، ساعت ۴ صبح به خانه برگشتم و دیدم که در ورودی خانه‌اش باز است، اما اهمیتی ندادم و به خانه رفتم. زمانی که دوستم زنگ زد و به من گفت که جسد او را داخل اتاق خواب دیده خیلی تعجب کردم و خودم را به آنجا رساندم و این اولین باری بود که جسد او را می‌دیدم و نمی‌دانم چه کسی دست به این جنایت زده است.

گر چه پسر جوان منکر قتل است، اما مدارکی که در تحقیقات پلیسی به‌دست آمده انگشت اتهام را به سمت او نشانه گرفته است، بنابراین به دستور بازپرس جنایی، وی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد تا تحقیقات از وی ادامه یابد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قتل پلیس قیمت طلا و ارز قیمت موبایل تیم جنایی پسر جوان خانه اش زن جوان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۷۱۸۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر

مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

 در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • شناسایی قاتل کشتی تایتانیک در یک عکس 112 ساله (+عکس)
  • اختصاص۱۳۵ میلیارد ریال برای اجرای طرح‌های ورزشی گناباد
  •  میلیارد ریال برای اجرای طرح‌های ورزشی گناباد تخصیص یافت
  • گروگانگیری ۳۰ روزه برای اخاذی ۱۰ میلیاردی | راز ناپدید شدن یک ماهه جوان گمشده فاش شد
  • دستگیری قاتل مست ۲ زن در عروسی | ماجرای تلخ عروسی هایی که عزا می شوند
  • اختلاف حساب منجر به قتل یک جوان خویی شد
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم
  • چرا هیچ دستگاه نظارتی به داد مستاجران نمی‌رسد | اختیار آینده زندگی ما دست صاحبخانه هاست! | مستاجران به ناچار اجازه می‌دهند بر سرشان کلاه برود
  • عروس و داماد درچه‌ای راهی خانه بخت شدند